بی انتها ...

...

سائلش خضر و یوسف و حاتم
من که باشم شوم گدای علی

هر غلامی اسیر اربابی ست
از ازل من؛ سگ سرای علی

کاش می شد که جان من گیرد
ملک الموت در عزای علی

دردها را به جان خود بخرم
به یقین می رسد دوای علی

همه داراییم همین باشد
پدر و مادرم فدای علی

دنبال کنندگان ۲ نفر
این وبلاگ را دنبال کنید

۶۴ مطلب با موضوع «آیینی» ثبت شده است

عمریست در خیال خودم زنده ام ولی

این زندگی نمایشی از زنده بودن است

گرچه که شهره گشته ام اینجا به بندگی

این بندگی نمایشی از بنده بودن است

 

مردم به عشق دلبرشان زنده اند و من

حتی به خواب روی چو ماهش ندیده ام

مردم به عشق پاک دلم طعنه می زنند

از روزگار زخم زبان ها شنیده ام

 

یارم تجلی کرم و لطف کبریاست

او بهترین بهانه برای عبادت است

او کشتی سریع نجات است و بی بدیل

تنها چراغ روشن راه سعادت است

 

از مردم زمانه و دنیا بریده ام

دیوانه وار دور خودم تار میتنم

جز او کسی به درد دلم اعتنا نکرد

پس من برای دلبر خود حرف میزنم

 

آقای مهربانی و جود و سخا و لطف

ای ترجمان رئفت و ایثار پنج تن

ای صاحب شفاعت روز جزا حسین

جانم فدای زخم لبت شاه بی کفن

 

من را ببخش حضرت ارباب عالمین

می گویم از مصیبت و درد و بلای تو

یک بند روضه بدون مقدمه

عالم فدای گریه کنان عزای تو

 

می خواست تا که نگویی ثنای حق

یک تیر آمد و لب و دندان تو شکست

فهمید تا سرت به روی دامن خداست

شمر لعین رسید و روی سینه ات نشست

 

خورشید رفت و سرت رفت روی نی

دیگر زمین به روی خودش روشنی ندید

هر سال شد محرم و این بار هم گذشت

شکر خدا که زنده ام و اربعین رسید

 

یک لحظه هم بدون شما سر نکرده ام

با ذکر نامتان شب و روزم به سر شده

آقا ببین که گریه کن روضه هایتان

از دوری حریم تو دیوانه تر شده

 

من رو سیاه هستم و بی قیمت و حقیر

باور ندارم این که خریدی مرا حسین

اما دعای مادرم این بار شد قبول

یک هفته بعد من وسط کربلا حسین

***

باید نبست دل به جمال و جلال دهر

باید گذر نمود از این راه نا تمام

باید گذشت از خود و تا به خدا رسید

باید که شد شهید شهید بدون نام

سروده شده توسط وحید گل محمدی

تا سر دیوارهای خانه هیزم ریختند

با لگد بر درب، با تدبیر می زد دومی

 

یک نفر با تازیانه یک نفر هم با قلاف

ضربه را با پهنهء شمشیر می زد دومی

 

هرچه زد خسته نشد آن دشمن دین خدا

بین کوچه مادرم را سیر می زد دومی

 

مادرم را آب کرده غربت بابا علی

بین کوچه خنده با تحقیر می زد دومی

 

دست بابا بسته و دستان مادر را شکست

بی امان بر قلب زینب تیر می زد دومی

سروده شده توسط وحید گل محمدی

ما عـاشقـان جنـگ و نبـردیـم با یهود

قطعاً سقوط عاقبت صهیونیست هاست

سروده شده توسط وحید گل محمدی

هرجا که رفته ام لب من یا حسین گفت
امـا میان صحن علمـــدار یــا حســن

سروده شده توسط وحید گل محمدی

باید نبست دل به جمال و جلال دهر

باید گذر نمود از این راه نا تمام

باید گذشت از خود و تا به خدا رسید

باید که شد شهید شهید بدون نام

سروده شده توسط وحید گل محمدی

ما وارث آن سکوت حیدر باشیم
یک لحظه مبادا که مکدر باشیم

 

یک روز نیاز است به حلم حسنی
در مجلس توهین به علی کر باشیم

 

یک روز نیاز است حسینی بشویم
چون عابس و حر، حبیب و اکبر باشیم

 

یک روز نیازست به مالک بودن
یک روز نیازست ابوذر باشیم

 

بر ماست تمامی مسلمانان را
در معرکه و جدال یاور باشیم

 

ما با همه جز یهودیان و کفار
دستور رسیده تا برادر باشیم

 

فرمود فقط دشمن مان امریکاست
سر تا به قدم مطیع رهبر باشیم

 

ما گوش به فرمان ولی می مانیم
تا فاتح این جنگ مقدر باشیم

 

عمریست که از خدای خود میخواهیم
غلتیده به خون شهید بی سر باشیم

سروده شده توسط وحید گل محمدی

از روی بلندی به زمین خوردم و خواهر
با گریه چنین گفت " امان از دل زینب"

سروده شده توسط وحید گل محمدی

یک جمله است حرف تمامی عاشقان

من عاقبت بدون تو از دست می روم

سروده شده توسط وحید گل محمدی

یا مرتضی علی بود این اعتقاد من

ایمان ندارد آن که ندارد ولای تو


حاتم گدای پشت در خانه شماست

عیسی شفا گرفتهء دارالشفای تو

سروده شده توسط وحید گل محمدی

با یاد خشکی لبت در روز عاشورا

هر عاشقت در خانه سقاخانه می سازد

سروده شده توسط وحید گل محمدی