بی انتها ...

عاقبت کل من علیها فان

عاقبت کل من علیها فان

عاقبت قد خمیده می میرم

عرفه، اربعین و بعد از آن ...

کربلا را ندیده می میرم

 

چون گنه کارم و سیه رویم

به دلم حسرت حرم بگذاشت

قسمتم کربلا نشد مردم

عاقبت پشت این درم بگذاشت

 

مردم شهر و کوچه و بازار

اهل هیئت مرا خطاب کنند

من کجا، مجلس عزای حسین؟

کاش من را سگش حساب کنند

 

"هر کجا نامشان بود حرم است"

این روایت نشسته بر جانم

السلام ای مقطع الاعضا

روضه را قطعه قطعه می خوانم

 

زینت دوش مصطفی افتاد

روی خاک زمین کرب و بلا

ناگهان شد غروب و بعد از آن

شمر آمد ز قتلگه بالا

 

عاقبت کل من علیها فان

عاقبت این چنین نخواهد ماند

کفنش گرچه بوریا شده است

بدنش بر زمین نخواهد ماند

 

بدن شاه در ته گودال

پایمال سپاه شیطان است

آنچه پاشیده می شود از هم

آیهء سجده دار قرآن است

 

روی نی رفته است شمس و قمر

آسمانها ز نور آکندست

آنطرف تر کنار نهر فرات

یک بدن بر زمین پراکندست

 

پشت سر خندقی پر از آتش

پیشه رو یک سپاه از خناس

زیر لب گفت حضرت سجاد

وای بر خیمه های بی عباس

 

زینب از بعد کربلا تا شام

کارِ مادر به پشتِ در کرده

بین شلاق و کودکان حرم

بدن خویش را سپر کرده

 

عاقبت کل من علیها فان

عاقبت جز خدا نخواهد ماند

روز محشر برای خون خدا

خود الله روضه خواهد خواند ...



نوشته شده توسط سروده شده توسط وحید گل محمدی
ساخت وبلاگ در بلاگ بیان، رسانه متخصصان و اهل قلم
بی انتها ...

...

سائلش خضر و یوسف و حاتم
من که باشم شوم گدای علی

هر غلامی اسیر اربابی ست
از ازل من؛ سگ سرای علی

کاش می شد که جان من گیرد
ملک الموت در عزای علی

دردها را به جان خود بخرم
به یقین می رسد دوای علی

همه داراییم همین باشد
پدر و مادرم فدای علی

دنبال کنندگان ۲ نفر
این وبلاگ را دنبال کنید

عاقبت کل من علیها فان

عاقبت قد خمیده می میرم

عرفه، اربعین و بعد از آن ...

کربلا را ندیده می میرم

 

چون گنه کارم و سیه رویم

به دلم حسرت حرم بگذاشت

قسمتم کربلا نشد مردم

عاقبت پشت این درم بگذاشت

 

مردم شهر و کوچه و بازار

اهل هیئت مرا خطاب کنند

من کجا، مجلس عزای حسین؟

کاش من را سگش حساب کنند

 

"هر کجا نامشان بود حرم است"

این روایت نشسته بر جانم

السلام ای مقطع الاعضا

روضه را قطعه قطعه می خوانم

 

زینت دوش مصطفی افتاد

روی خاک زمین کرب و بلا

ناگهان شد غروب و بعد از آن

شمر آمد ز قتلگه بالا

 

عاقبت کل من علیها فان

عاقبت این چنین نخواهد ماند

کفنش گرچه بوریا شده است

بدنش بر زمین نخواهد ماند

 

بدن شاه در ته گودال

پایمال سپاه شیطان است

آنچه پاشیده می شود از هم

آیهء سجده دار قرآن است

 

روی نی رفته است شمس و قمر

آسمانها ز نور آکندست

آنطرف تر کنار نهر فرات

یک بدن بر زمین پراکندست

 

پشت سر خندقی پر از آتش

پیشه رو یک سپاه از خناس

زیر لب گفت حضرت سجاد

وای بر خیمه های بی عباس

 

زینب از بعد کربلا تا شام

کارِ مادر به پشتِ در کرده

بین شلاق و کودکان حرم

بدن خویش را سپر کرده

 

عاقبت کل من علیها فان

عاقبت جز خدا نخواهد ماند

روز محشر برای خون خدا

خود الله روضه خواهد خواند ...

سروده شده توسط وحید گل محمدی

نظرات  (۱)

۰۸ دی ۹۲ ، ۱۸:۰۵ نفیسه سادات موسوی ایرایی

عرفه، اربعین و بعد از آن ...

کربلا را ندیده می میرم..

بطلبه ما کربلا ندیده ها پامون برسه به اون وادی....

آجرک الله 

فیض بردیم 

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی