بی انتها ...

بــــزدل!

من را به جـهنــم بفرستید ولیکن

حاشا که دمی ساکت و آرام نشینم



نوشته شده توسط سروده شده توسط وحید گل محمدی
ساخت وبلاگ در بلاگ بیان، رسانه متخصصان و اهل قلم
بی انتها ...

...

سائلش خضر و یوسف و حاتم
من که باشم شوم گدای علی

هر غلامی اسیر اربابی ست
از ازل من؛ سگ سرای علی

کاش می شد که جان من گیرد
ملک الموت در عزای علی

دردها را به جان خود بخرم
به یقین می رسد دوای علی

همه داراییم همین باشد
پدر و مادرم فدای علی

دنبال کنندگان ۲ نفر
این وبلاگ را دنبال کنید

من را به جـهنــم بفرستید ولیکن

حاشا که دمی ساکت و آرام نشینم

سروده شده توسط وحید گل محمدی

نظرات  (۲)

ما، نه به بهشت اعتدال منحرف می‌شویم،
نه به جهنم اعتدال رهنمون.

آقایان! منافع ملی این ملت شهیدپرور را بچسبید که «بهشت خدا» در همین است.

گر منتقدی باش ولیکن به جهنم!
اشک تو چکیدست به دامن؟ به جهنم!

دلواپس فردای وطن گشت برادر؟
زخم است به جان وی و بر تن؟ به جهنم!

صلحی که نمودیم ، نیرزد به پشیزی
کوبیدن آب است به هاون؟ به جهنم!

ما پسته خورانیم، شما غصه خورانید
در شهر گرانی شده؟ اصلا به جهنم!

ماشین چو گران است، مکدر شده باشم
ماندید چو در له شده آهن، به جهنم!

ما جمله دل آرام، شدیدا همه شادیم
بشنید کسی مطلب موهن؟ به جهنم!

اندر صف ناجور سبد له شدگانید
کم آبی و کم نانی و کلا به جهنم!

تعلیق شده آنگونه اگر هسته‌ای ما
بشنو تو ز من فوری و آنا به جهنم!

ای کاسب تحریم، تو سرهنگی و اکنون
هم نیست کسی البته ایمن؟ به جهنم!

شد زندگیت لنگ؟ نه این گفته دروغ است
حیف است اگر نشنوی از من، به جهنم!

ما جمله چنینیم، لذا معتدلانیم گویم
به شما البته جمعا، به جهنم!

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی