بی انتها ...

...

سائلش خضر و یوسف و حاتم
من که باشم شوم گدای علی

هر غلامی اسیر اربابی ست
از ازل من؛ سگ سرای علی

کاش می شد که جان من گیرد
ملک الموت در عزای علی

دردها را به جان خود بخرم
به یقین می رسد دوای علی

همه داراییم همین باشد
پدر و مادرم فدای علی

دنبال کنندگان ۲ نفر
این وبلاگ را دنبال کنید

۹۲ مطلب با موضوع «غیر آیینی» ثبت شده است

در میان قفس نشسته ولی راضی از حال و روز امروز است

مرد افسرده ای که روزی داشت یک زمین را به زیر پای خودش

سروده شده توسط وحید گل محمدی

این شعر عفیف است ولی فلسفه دارد

بی جان و نحیف است ولی فلسفه دارد

 

با شاعر و اشعار دگر کار ندارد

یک شعر شریف است ولی فلسفه دارد

 

در وزن اگرچه دو سرش هم قد هم شد

در بطن چو قیف است ولی فلسفه دارد

 

یک جلوه آن صلب و برندست چنان تیغ

یک جلوه لطیف است ولی فلسفه دارد

 

در فلسفه اول آن هست نکاتی

کان نکته ظریف است ولی فلسفه دارد

 

یک فلسفه اش گفتن شعریست که در آن

این جمله ردیف است ولی فلسفه دارد

 

هر چند که یک بیت نکو نیست میانش

هرچند ضعیف است ولی فلسفه دارد

سروده شده توسط وحید گل محمدی

او سیب بود ولیکن جفای دوست

آن قدر خون به دلش کرد انار شد

سروده شده توسط وحید گل محمدی

یک جمله است حرف تمامی عاشقان

من عاقبت بدون تو از دست می روم

سروده شده توسط وحید گل محمدی

بعد از گذشت سال ها آمد به دیدارم ولی

من فکر او بودم و او در فکر چای عصر بود

سروده شده توسط وحید گل محمدی

دوباره اول مهر و دوباره شد پاییز

زمان عاشقی شاعران دانشجو

سروده شده توسط وحید گل محمدی

چنان کوهم که عالم تکیه بر من می کند اما

تو فرهادی و با تیشه مرا نابود می سازی

سروده شده توسط وحید گل محمدی

می ایستم رودرروی این شهر

با چشم های خیس از غربت

در بین مردم هستم و حتی

مهجور تر از برج میلادم

سروده شده توسط وحید گل محمدی

جانم از برق نگاه تو به لب می آید
بیشتر خیره به چشمم بشوی میمیرم

سروده شده توسط وحید گل محمدی

من را به جـهنــم بفرستید ولیکن

حاشا که دمی ساکت و آرام نشینم

سروده شده توسط وحید گل محمدی