من و ماشین و هـ دوچشم و سه راه
پشت فرمان به لحظه ای کوتاه
بانویی از سه راه رد می شد
با طمأنینه چون سران سپاه
یک تفال زدم به هـِ دوچشم
" اول روضه میرسد از راه "
سوی او تا نگاه من چرخید
گره کردم نگاه را به نگاه
"چشمهایم
زبان نمیفهمند
دین
ندارد که مرد خاطرخواه"
ابروانش کشیده و باریک
چشمهایش نه قهوه ای نه سیاه
"مویش
از زیر روسری پیداست
دخترِه
... ، لا اله الا الله!"
لحظه ای گرم شعر تا گشتم
رد شد او از مقابلم ناگاه
"
یوسفی در خیال خود بودم
ناگهان
سرنگون شدم در چاه"
سبز گشته چراغ و باید رفت
ناله دارم از این غم جانکاه
"آه
از آنشب که چشم من افتاد
پشت
فرمان به تکه ای از ماه"
پ.ن : -------------------------------------------
1- هـ دوچشم نام کتاب جناب آقای صرافان است.
2- ابیات داخل " " متعلق به جناب آقای صرافان است.
3- "اول روضه میرسد از راه" را از اینجا بخوانید.
با افتخار لینک شدید