گفتمش: باید شب شعری نکو بر پا کنیم
گفت با من اینچنین: "مجری ردیفش می کند"
گفتمش: یک سالن خوب و مجهز لازم است
گفت: پیش ما نشین؛ "مجری ردیفش می کند"
گفتمش: باید تریبون را ز سِن پایین کشید
گفت: آید بر زمین؛ "مجری ردیفش می کند"
گفتمش: باید صدای شاعران را ضبط کرد
گفت: بر تو آفرین؛ "مجری ردیفش می کند"
گفتمش: باید میان برنامه ... با لبخند گفت:
البته باید...؛ همین "مجری ردیفش می کند"
گفتمش: شاعر شدن سخت است و مجری سخت تر
گفت: ما را چه به این؛ "مجری ردیفش می کند"
گفتمش: ادمین تان مجری نباشد بهتر است
گفت: تو باشی غمین؛ "مجری ردیفش می کند"
گفتمش: آیا گزارش می شود برنامه ها؟
گفت: وبلاگ را ببین؛ "مجری ردیفش می کند"