↓
فقط تویی به رفاقت، همیشه پابندی / به کام تلخ رفیقت، تویی که چون قندی
رود ز خاطر هر کس، اگر رفیق آسان / محال باشد اگر، از دلم رود جانان
شدی برای دلم، یک رفیق بی همتا / پس از گرفتن آن عکس، از لب دریا
یکی گرفته به دستش، دوپا و غرق سکوت / و تو گرفته ای آن عکس، از کنار بلوط*
در آن زمان که تو رفتی، بر آن لب ساحل ... / ببین که عکس تو شد، بین شعر ما حائل
سلام بر تو که هستی طلا، و من چون مس / سلام بر کرمت، ای رفیق نامتجانس
لبی که مدح تو گوید، غزل نمی خواند / غزل ز حسن تو انگشت بر دهان ماند
طلای خالص و نابی، عیار بالایی / نه طرح نو نه قدیمی، همیشه اعلایی
الا رفیق قدیمی، همیشه یارم باش / چو روزگار گذشته، تو در کنارم باش
نمی رود ز خیالم، من و تو در بازار / علی و شرط و لباسِ کنار آن شلوار
یکی به فکر فرو رفته، تا چگونه طرف... / خرید کرده ای اما، نکرده ای مصرف
----------------------------↑-------------------------------↑
* قافیه شنیداری است.