می روم تنها از اینجا پیش ابن شاکری
می روم بالای بالا پیش ابن شاکری
تا ببینم زلف بور و معنی سیمای یار
می روم تا بی کران ها پیش ابن شاکری
بهر دیدار عسل در گردش چشمان دوست
می روم تا عمق دلها پیش ابن شاکری
از کنار سید و سهراب و ایضا آن یکی
می روم پیش احبا پیش ابن شاکری
از میان نوتیف و لیست فرند و رویداد
می روم توی پیامها پیش ابن شاکری
تا نبیند دیگری روی گل استاد من
می روم تنهای تنها پیش ابن شاکری