به تو گفتم برات عاشق میمونم
به تو گفتم نرو رفتی سوزوندیم
تو رفتی و شکست آیینه من
با حرف رفتنت بدجور چزوندیم
تو گفتی میری و زود بر میگردی
منم گفتم برات تا تهش هستم
تو رو هف ماهه که یه بار ندیدم
الان هف ماهه که به پات نشستم
الان هف ماهه که شب ها نگامو
به نور روشن مهتاب میدم
می بندم روسریت رو روی چشمام
گلای روسریت رو آب میدم
الان هف ماهه که توی اینیستا
دارم دنبال رد تو میگردم
همه جا آبروم از دست رفته
غرورم رو شکوندی من یه مردم
منم اون مردی که تو گفته بودی
غرورم مثل کوهه تکیه گامه
الان هف ماهه که من بی غرورم
بدون تو غرورم سد رامه
الان هف ماهه که ازت نیومد
نه عکست نه صدات و نه پیامت
الان هف ماهه که چشم انتظارم
نشستم تا بیاد جواب سلامت