آغازگر لطف خدا فروردین
سرشار و پر از خواب و غذا فروردین
تاریخ همه خاطره ها فروردین
ماه من و مامان و بابا فروردین
تو ماه تمام ماه هایی، قمری
ای برج حمل ماه من ای ماه ترین ها
نوروز تو شد در دل هر سال نگین ها
تو بهتری از جمله سماوات و زمین ها
از تیر و دی و آذر و مرداد و همین ها
تو ماه تمام ماه هایی، قمری
تاریخ و حوادث شده همزاد و عجینش
از عرش عجب رحمتی آمد به زمینش
هرگز نبود جلوه ای از من به قرینش
حالا که شرافت مکان هست مکینش
من ماه تمام ماه هایم، قمرم
عمری فقط از غصه و غم شعر نوشتم
پر مغز و سلیس و محترم شعر نوشتم
در اوج وقار واژه کم شعر نوشتم
این بار ولیکن از خودم شعر نوشتم
من ماه تمام ماه هایم قمرم
می گفت وحید ما وحید است
شایسته تقدیر و حمید است
فرخنده و مسعود و سعید است
مرد است و فخیم است و مجید است
من ماه تمام ماه هایم قمرم
آفاق نشسته به تماشای سه تا یک
من آمدم و زلزله ای کرد به پا یک
مردم همه دنبال من هستند یکایک
حقاً که وحید هستم و بین همه جا یک
من ماه تمام ماه هایم، قمرم
عید آمد و من طلایه دارش گشتم
انگور لذیذ و آبدارش گشتم
حسن آمد و ناچار دچارش گشتم
سالی که نکو گشت بهارش گشتم
من ماه تمام ماه هایم، قمرم