مد شده شعر و نگهبان محل شاعر شد
بعد از آن لات خیابان محل شاعر شد
تا که آموخت نوشتن به روی کاغذ را
دانش آموز دبستان محل شاعر شد
روی منبر سخن از زلف نگارش می گفت
همه دیدند سخنران محل شاعر شد
گفت لقمان که مرو کافه جوان بی کار
رفت در کافه و لقمان محل شاعر شد
سعدی یک بنز میان همه شاعرها بود
آمد آن روز که پیکان محل شاعر شد
بسته شد فرش فروشی سر کوچه ما
چون که دیروز سلیمان محل شاعر شد
شهرتش کم شده چون حضرت آقا بقال
یهویی صاحب دکان محل شاعر شد
پسر حاج تقی خان محل شد عکاس
دختر حاج تقی خان محل شاعر شد
عاشقی شیوه رندان بلاکش باشد
پس چرا گنده رندان محل شاعر شد ؟
همه اهل محل شاعر و عکاس شدند
ای دریغا که پلیکان محل شاعر شد
آه من مردم و دیدم که میان جنت
ملک و حوری و غلمان محل شاعر شد