روی کاغذ نام های کودکان را او نگاشت
توپ را آورد و روی نقطه آغاز کاشت
سوت راکت ها صدای بمب ها پایان نداشت
سوت را تا روی لب ها داور بازی گذاشت
توپ آمد بین دست کودک دروازه بان
کودکانِ غرقِ خون از هر طرف گرم فرار
در تکاپو مادرانِ بی قرار و داغ دار
پیرمردان و زنان در اضطراب و اضطرار
انفجار و انفجار و انفجار و انفجار
غزه خواهد کرد با خون این زمین را بوستان
بر زمین افتاده اجساد زنان و بچه ها
بین آتش می زند یک خانواده دست و پا
کودک شش ماهه ای سر از تنش گشته جدا
روز ها روز دهم، غزه شده کرب و بلا
بمب ها مانند باران می رسد از آسمان
غزهء امروز همچون مرغ بی بال و پر است
جسم بی جان پسر بر روی دست مادر است
وای بر آنکه در این جنجال ها گوشش کر است
ظالم دوران ما از شمر هم ظالم تر است
حضرت صاحب بگیرد انتقام از ظالمان
می رسد آن روز و می آید امام آخرین
می رسد روز قیام و انتقام از غاصبین
می رسد صلح و عدالت، روزهای دلنشین
شیعه بر این ادعای "می رسد" دارد یقین
می رسد روزی که ارث صالحان باشد جهان