بی انتها ...

...

سائلش خضر و یوسف و حاتم
من که باشم شوم گدای علی

هر غلامی اسیر اربابی ست
از ازل من؛ سگ سرای علی

کاش می شد که جان من گیرد
ملک الموت در عزای علی

دردها را به جان خود بخرم
به یقین می رسد دوای علی

همه داراییم همین باشد
پدر و مادرم فدای علی

دنبال کنندگان ۲ نفر
این وبلاگ را دنبال کنید

۶۴ مطلب با موضوع «آیینی» ثبت شده است

وقتی که نیست نــام تو در شعرهای من

لعنت به وزن و نظم و من و شعر و شاعری

سروده شده توسط وحید گل محمدی

چنان معجون آرامش چنان داروی خواب آور

برای طفل شش ماهه بود آغوش آب آور

 

عمو آید به دوش خود نشانده باز اصغر را

ستاره ها شده خیره به ماه آفتاب آور

 

سکینه سوی او آمد برایش مشک آورده

و گفتا جرعه ای از آب امیدی از سراب آور

 

دو دستش قطع شد اما به دندان دارد او یک مشک

شتابد سوی گهواره به زیر لب که تاب آور

 

عمودی رفت بالا و ... حسین می گفت با حسرت

جوانان بنی هاشم ... علی اکبر عقاب آور

 

ندا میزد که هست آیا کسی که یار من باشد؟

کجایی ماه من عباس سوالم را جواب آور

سروده شده توسط وحید گل محمدی

صبح شد دوباره وقت سفر

حرکت سمت ایستگاه قطار

مقصدم باز مشهد شد

می کنم من سفر به سوی نگار

 

با تن خسته می رسم به حرم

السلام علیک یا سلطان

یا امام الرئوف ادرکنی

از ره دور آمدم به خدمتتان

 

روبروی دعای اذن دخول

ایستادند شیعیان مرتضوی

صف پشت در بهشت اینجاست

در همین صحن جامع رضوی

 

اشک شد روی گونه ام جاری

شد روا حاجت من سائل

گرچه هستم گناهکار ولی

اذن دادند تا روم داخل

 

با طمئنینه راه می افتم

روی سنگ های سفید و سیاه

با نگاهی به سوی گنبد زرد

می روم تا حریم ثارالله

 

چشم هایم ز اشک قرمز و خیس

روحم اما شده بسی دلشاد

مست آرامش حرم شده ام

می روم تا به صحن گوهرشاد

 

گره ای می زنم نگاهم را

به ضریح مطهر آقا

زیر لب با خضوع می گویم

بده امشب برات کرب بلا


شب رسیدست و باز باید رفت

شب شد و شد زمان خون جگری

شده ام باز راهی تهران

کرده ام ترک خانه پدری

سروده شده توسط وحید گل محمدی

روبروی دعای اذن دخول

ایستادند شیعیان مرتضوی

صف پشت در بهشت اینجاست

در همین صحن جامع رضوی

سروده شده توسط وحید گل محمدی

آدمی می رسد به جایی که

بندد از پشت دست شیطان را

نکند سجده بر خدا حتی

می فروشد به سکه رضوان را

 

آه لعنت به بی حیایی که

حرمت مومنی شکست و سپس ...

تهمت و افترا به او می زد

کرده دنیا برای او چو قفس

 

نامسلمان بد زبان و حسود

از احادیث و آیه ها می گفت

حرمت کعبه را شکسته ولی

با تفاسیر از خدا می گفت

 

ظاهرش چون اهالی ایمان

باطن او شبیه اهل یهود

بر لبش داشت ذکر یا الله

مَثَل بارز منافق بود

 

دید شاعر برای یک لحظه

نام ناپاک روی شعر افتاد

شعر خود را چهار پاره نمود

بند پنجم به شعر پایان داد

سروده شده توسط وحید گل محمدی

حتی میان صحن گوهرشاد دیده ام

مردم به سوی کرببلا سجده می کنند

سروده شده توسط وحید گل محمدی

امام خامنه ای حفظه الله: انقلاب ما ادامه حرکت انبیا است


این انقلاب منتج از راه انبیاست

این انقلاب در کنف لطف کبریاست

 

هرکس برای عدل به هرجا قیام کرد

الگو گرفته از هدف انقلاب ماست

 

ما زیر بار ظلم کمر خم نمی کنیم

الگوی ما قیام شهیدان کربلاست

 

تحریم و قطعنامه ندارد اثر به ما

این حربه ها به چشم هر ایرانی آشناست

 

با غرب و شرق برادر نمی شویم

راه خمینی از ره مستکبران جداست

 

پیروز جنگ اقتصادی و فرهنگ می شویم

تا پرچم امام خامنه ای روی قله هاست

سروده شده توسط وحید گل محمدی

یک لحظه از مقابل چشمم گذر کنی

صدها هزار واژه به یادت غزل کنم

سروده شده توسط وحید گل محمدی

دیدم این واقعه را در دل یک کوچه تنگ

داشت یک مرد لعین با زن تنها سر جنگ

 

مرد بد نام به کوچه چو بدید حیدر نیست

بست راه حسن و فاطمه بی صبر و درنگ

 

دست آن مرد لعین تا که به بالا آمد

صورت مادری از جنس ملک خورد به سنگ

 

پسرش گریه کنان داشت تماشا می کرد

روی مادر شده با چادر مشکی هم رنگ

 

مادر از ضربه سیلی به روی خاک افتاد

کودکش زود گرفت چادر مادر در چنگ

 

کمکش کرد دوباره که به راه افتد او

کرده با مادر خود هر قدمش هم آهنگ

 

بعد از آن واقعه موهای حسن گشت سپید

بعد از آن واقعه روی خوش ایام ندید ...

سروده شده توسط وحید گل محمدی

آمدم محضرتان بهر تسلی مادر

به شما صبر دهد خالق یکتا مادر

 

غم فقدان نبی صبر همه عالم برد

بعد محسن شده این قامتتان تا مادر

 

خانه تان بعد نبی همچو عزاخانه شده

شور و حال خوش هر خانه بود با مادر

 

رفت پیغمبر از این دار ولی حیدر هست

سایه شوهرتان هست به سرها مادر

 

ما نمردیم شما غصه حیدر بخوری

مرتضایت نشود یکه و تنها مادر

 

گر که پر جرم و خطاییم تو از ما بگذر

از در خویش مران خیل گدا را مادر

 

کاش میشد که شما مادر ما هم بودی

میشوی مادر و مام همهء ما مادر؟

 

آمدم سر به روی دامنتان بگذارم

آمدم محضرتان بهر تسلی مادر

سروده شده توسط وحید گل محمدی