بی انتها ...

منتظر مرگ تو ام!

کاش می شد که نباشی تو کنارم اصلا

من تو را دوست ندارم، نه، ندارم اصلا

 

مردم شهر همه از تو سخن می گویند

من فراری شده از شهر و دیارم اصلا

 

دیر وقتیست که من منتظر مرگ تو ام

بهر این لحظه خوش لحظه شمارم اصلا

 

زندگی زهر نمودی به من دل خسته

نه فقط من که همه ایل و تبارم اصلا

 

تو بگو پاک ترینی به تمام دنیا

و بگو من که خطا پیشه و کارم اصلا

 

تو بگو مرد نبودم به زمان سختی

تو بگو بزدلم و اهل فرارم اصلا

 

اصلا این مردم دنیا همه لعنم بکنند

و بگویند که کم ارز و عیارم اصلا

 

برو از پیش من و پشت سرت هم منگر

تا شود بهتر از این حالت زارم اصلا

 

تو مرا ترک نمودی و دل از من کندی

آه خوشحالم و از عیش خمارم اصلا

 

با خودم عهد نمودم که اگر بی تو شدم

قدر یک بال مگس اشک نبارم اصلا

 

تو تمام لحظات غم و بد یمن منی

از تو و خاطره های تو شکارم اصلا

 

بی تو یک سال نکو دارم و ان شا الله

همچو ایام خوش و نیک بهارم اصلا

 

هجر تو گشته برایم ز عسل شیرین تر

با تو رفتست همه صبر و قرارم اصلا

 

یک نفر گفت به گوشم که تو عاقل شده ای

من و یادآوری روی نگارم؟ اصلا

 

من تو را دوست ندارم، به خداوند قسم

حال بسپار به یک حلقه دارم اصلا



نوشته شده توسط سروده شده توسط وحید گل محمدی
ساخت وبلاگ در بلاگ بیان، رسانه متخصصان و اهل قلم
بی انتها ...

...

سائلش خضر و یوسف و حاتم
من که باشم شوم گدای علی

هر غلامی اسیر اربابی ست
از ازل من؛ سگ سرای علی

کاش می شد که جان من گیرد
ملک الموت در عزای علی

دردها را به جان خود بخرم
به یقین می رسد دوای علی

همه داراییم همین باشد
پدر و مادرم فدای علی

دنبال کنندگان ۲ نفر
این وبلاگ را دنبال کنید

کاش می شد که نباشی تو کنارم اصلا

من تو را دوست ندارم، نه، ندارم اصلا

 

مردم شهر همه از تو سخن می گویند

من فراری شده از شهر و دیارم اصلا

 

دیر وقتیست که من منتظر مرگ تو ام

بهر این لحظه خوش لحظه شمارم اصلا

 

زندگی زهر نمودی به من دل خسته

نه فقط من که همه ایل و تبارم اصلا

 

تو بگو پاک ترینی به تمام دنیا

و بگو من که خطا پیشه و کارم اصلا

 

تو بگو مرد نبودم به زمان سختی

تو بگو بزدلم و اهل فرارم اصلا

 

اصلا این مردم دنیا همه لعنم بکنند

و بگویند که کم ارز و عیارم اصلا

 

برو از پیش من و پشت سرت هم منگر

تا شود بهتر از این حالت زارم اصلا

 

تو مرا ترک نمودی و دل از من کندی

آه خوشحالم و از عیش خمارم اصلا

 

با خودم عهد نمودم که اگر بی تو شدم

قدر یک بال مگس اشک نبارم اصلا

 

تو تمام لحظات غم و بد یمن منی

از تو و خاطره های تو شکارم اصلا

 

بی تو یک سال نکو دارم و ان شا الله

همچو ایام خوش و نیک بهارم اصلا

 

هجر تو گشته برایم ز عسل شیرین تر

با تو رفتست همه صبر و قرارم اصلا

 

یک نفر گفت به گوشم که تو عاقل شده ای

من و یادآوری روی نگارم؟ اصلا

 

من تو را دوست ندارم، به خداوند قسم

حال بسپار به یک حلقه دارم اصلا

سروده شده توسط وحید گل محمدی

نظرات  (۲)

۲۹ دی ۹۲ ، ۱۵:۵۹ نفیسه سادات موسوی ایرایی
اون مصراع از تو و خاطره های تو شکارم خعلی عمق فاجعه رو خوووب می رسوند . 

شاعر بمانید 
پاسخ:
لطف دارید

عااااالی بود...

فضای شعراتون غوغاس...!!!

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی